
نکات مهم درس ۱۰ تاریخ دوازدهم انسانی
درس دهم تاریخ دوازدهم انسانی، با عنوان انقلاب اسلامی، یکی از مهم ترین و سرنوشت سازترین بخش های کتاب تاریخ معاصر ایران است که وقایع منجر به پیروزی انقلاب اسلامی را تشریح می کند. این درس برای دانش آموزان رشته انسانی نه تنها در امتحانات نهایی بلکه در کنکور سراسری از اهمیت بالایی برخوردار است، زیرا به درک عمیق تر تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران در قرن اخیر کمک می کند.
درک و تحلیل این درس، فراتر از حفظ صرف رویدادها و تاریخ هاست؛ این مقاله به دانش آموزان کمک می کند تا با درک روابط علت و معلولی، اهمیت شخصیت ها و گروه های مختلف، و پیامدهای اقدامات و تصمیمات در این دوره حساس، به تسلطی جامع بر مطالب دست یابند. هدف از ارائه این نکات، فراهم آوردن یک راهنمای کاربردی و تحلیلی است تا دانش آموزان بتوانند مفاهیم اصلی را به آسانی مرور کرده، نقاط کلیدی را تشخیص دهند و با آمادگی کامل در آزمون ها حاضر شوند. این رویکرد تحلیلی، سردرگمی ناشی از حجم بالای مطالب را کاهش داده و مطالعه را هدفمندتر می کند، تا هر دانش آموزی بتواند با دیدی روشن و ذهنی منسجم، به وقایع این دوره تاریخی بنگرد.
ایران پس از کودتای ۲۸ مرداد: بستر شکل گیری انقلاب
پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲، ایران وارد دورانی شد که بستر اصلی شکل گیری انقلاب اسلامی را فراهم آورد. این دوره با ویژگی های خاصی در عرصه سیاسی و اجتماعی همراه بود که نارضایتی های عمیق را در جامعه دامن زد.
شرایط سیاسی-اجتماعی ایران (نقش شاه و آمریکا)
با سرنگونی دولت مردمی دکتر مصدق، محمدرضا شاه پهلوی قدرت خود را تثبیت کرد و نادیده گرفتن اصول قانون اساسی را در دستور کار قرار داد. این اقدام، به معنای تضعیف نهادهای دموکراتیک و تمرکز فزاینده قدرت در دست شاه بود. در همین حال، نفوذ و مداخله ایالات متحده آمریکا در امور داخلی ایران به شکل چشمگیری افزایش یافت. آمریکا با حمایت از رژیم پهلوی، اهداف استراتژیک خاصی را در منطقه دنبال می کرد؛ اهدافی چون تسلط بر منابع نفتی ایران، ایجاد سدی در برابر نفوذ اتحاد جماهیر شوروی، و تقویت یک رژیم متحد و پایدار در منطقه ای که برای منافع غرب حیاتی تلقی می شد. این شرایط، فضایی از خفقان سیاسی و نارضایتی عمومی را در کشور حاکم ساخت.
برنامه های آمریکا و حکومت پهلوی (اوایل دهه ۴۰)
در اوایل دهه ۱۳۴۰ شمسی، دولت آمریکا با همکاری رژیم پهلوی، برنامه های مشخصی را برای ایران در نظر گرفت. این برنامه ها شامل موارد زیر بود:
- پیوستن ایران به پیمان بغداد (سنتو): این پیمان نظامی با هدف مقابله با نفوذ کمونیسم در منطقه خاورمیانه و آسیای مرکزی شکل گرفته بود و ایران را به بلوک غرب گره می زد.
- تأسیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک): این سازمان با همکاری کارشناسان آمریکایی و اسرائیلی تأسیس شد و وظیفه سرکوب هرگونه مخالفت سیاسی و مذهبی را بر عهده داشت. ساواک به ابزار اصلی رژیم برای ایجاد رعب و وحشت در جامعه تبدیل شد.
- اعطای کمک های نظامی و مالی به ایران: این کمک ها، وابستگی نظامی و اقتصادی ایران به آمریکا را افزایش داد و قدرت نظامی رژیم را برای مقابله با هرگونه شورش داخلی تقویت کرد.
- آغاز اصلاحات در کشور: این اصلاحات که در ادامه با عنوان انقلاب سفید شناخته شد، در ظاهر به منظور توسعه و نوسازی کشور آغاز گردید، اما در عمل اهداف سیاسی و اقتصادی خاصی را دنبال می کرد که به نارضایتی های عمیق تری انجامید.
اصلاحات ارضی و انقلاب سفید: تضادها و آغاز اعتراضات
برنامه های اصلاحی رژیم پهلوی، به ویژه اصلاحات ارضی و انقلاب سفید، به جای ایجاد رضایت عمومی، تضادهای جدیدی را در جامعه ایجاد کرد و به آغاز موجی از اعتراضات گسترده انجامید.
اصلاحات ارضی
اصلاحات ارضی در سال ۱۳۴۰ و در زمان نخست وزیری علی امینی آغاز شد. این طرح با هدف تقسیم اراضی بزرگ بین دهقانان بی زمین و همچنین جلب حمایت آمریکا به مرحله اجرا درآمد. پس از رحلت آیت الله العظمی بروجردی در سال ۱۳۴۰، شاه فرصت را برای ادامه و گسترش اصلاحات مناسب دید، زیرا از نفوذ روحانیون در این زمینه کاسته شده بود. رقابت های سیاسی میان شاه و امینی به برکناری نخست وزیر وقت منجر شد و امیر اسدالله عَلم، از معتمدان نزدیک شاه، به نخست وزیری رسید و مأمور به اجرای کامل اصلاحات شد. این اصلاحات اگرچه در ظاهر به نفع دهقانان بود، اما به دلیل عدم برنامه ریزی صحیح و نبود زیرساخت های لازم، منجر به مهاجرت گسترده روستاییان به شهرها و ایجاد طبقه جدیدی از سرمایه داران وابسته شد.
تغییرات در قانون انتخابات انجمن های ایالتی و ولایتی
یکی از اقداماتی که در این دوره انجام گرفت و موجی از مخالفت ها را برانگیخت، تغییرات در قانون انتخابات انجمن های ایالتی و ولایتی بود. این تغییرات شامل دو محور اصلی می شد:
- حذف قید مسلمان بودن و مرد بودن از شرایط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان، که به زنان اجازه شرکت در انتخابات را می داد.
- حذف قید سوگند خوردن به قرآن مجید و تبدیل آن به سوگند خوردن به کتاب آسمانی.
این تغییرات با واکنش شدید امام خمینی و بسیاری از علما و مراجع دینی مواجه شد. از دیدگاه آنان، این مصوبه در پی تضعیف اسلام و فراهم آوردن زمینه برای نفوذ بهائیان (که رژیم پهلوی از آن ها حمایت می کرد) در مناصب دولتی بود. مخالفت قاطع امام خمینی و تجمع علما در قم، دولت را مجبور به عقب نشینی و لغو این مصوبه کرد.
انقلاب سفید (۶ اصل شاه و ملت)
در ادامه اصلاحات ارضی، شاه در بهمن ۱۳۴۱ اصول شش گانه ای را با عنوان انقلاب سفید مطرح کرد و آن را به همه پرسی گذاشت. این اصول با تبلیغات گسترده ای همراه بود و از حمایت قدرت های بزرگ جهانی از جمله آمریکا، انگلستان و حتی شوروی برخوردار شد. اصول شش گانه انقلاب سفید عبارت بودند از:
- اصلاحات ارضی
- ملی کردن جنگل ها و مراتع
- فروش سهام کارخانجات دولتی برای تأمین هزینه اصلاحات ارضی
- سهیم کردن کارگران در سود کارخانجات
- اصلاح قانون انتخابات (با تأکید بر حق رأی زنان)
- ایجاد سپاه دانش
امام خمینی و مراجع دینی، این همه پرسی را غیرقانونی اعلام کرده و تحریم آن را خواستار شدند. آنان معتقد بودند که این اصول، زیربناهای اقتصادی و فرهنگی جامعه را تخریب کرده و به وابستگی کشور می افزاید. مخالفت صریح روحانیت، پایه های مشروعیت رژیم را به چالش کشید و نشان داد که بخش مهمی از جامعه با سیاست های شاه همراه نیست.
مخالفت صریح امام خمینی با تغییرات در قانون انتخابات انجمن های ایالتی و ولایتی و سپس تحریم همه پرسی انقلاب سفید، نشانگر عمق نگرانی ایشان از تضعیف مبانی اسلامی و افزایش نفوذ بیگانگان بود. این مواضع، اولین جرقه های مبارزات علنی و فراگیر روحانیت علیه رژیم پهلوی را رقم زد.
امام خمینی و قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲: نقطه عطف مبارزات
مبارزات امام خمینی علیه رژیم پهلوی، با اعتراض به مصوبه انجمن های ایالتی و ولایتی آغاز شد و با قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ به اوج خود رسید. این قیام، نقطه عطفی در تاریخ مبارزات ملت ایران بود.
حوادث منتهی به قیام
در اعتراض به اقدامات حکومت و همه پرسی انقلاب سفید، امام خمینی و دیگر مراجع، عید نوروز سال ۱۳۴۲ را عزای عمومی اعلام کردند. این اقدام، فضایی از همبستگی مذهبی و اعتراض را در سراسر کشور ایجاد کرد. اوج خشونت رژیم، با حادثه خونین مدرسه فیضیه قم و مدرسه طالبیه تبریز رقم خورد. مأموران حکومتی با یورش به این مدارس، به طلاب و حاضران حمله کردند، که منجر به شهادت و مجروح شدن تعدادی از آنان شد. این حوادث، خشم عمومی را شعله ورتر ساخت.
سخنرانی عصر عاشورا ۱۳۴۲ و دستگیری امام
پس از این جنایت ها، امام خمینی در سخنرانی تاریخی خود در عصر عاشورای سال ۱۳۴۲ در قم، به طور مستقیم شخص شاه را مخاطب قرار دادند. ایشان با شجاعت و صراحت، به افشای تسلط آمریکا و اسرائیل بر حکومت پهلوی پرداختند و سکوت در برابر ظلم را حرام دانستند. این سخنرانی، به مثابه بیانیه ای انقلابی بود که خشم رژیم را برانگیخت و منجر به دستگیری و انتقال امام به تهران شد.
قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲
با انتشار خبر دستگیری امام خمینی، موجی از اعتراضات و تظاهرات گسترده در شهرهای مختلف ایران، به ویژه قم، تهران و ورامین، آغاز شد. مردم و روحانیون با سر دادن شعارهای حمایت از امام، به خیابان ها آمدند. رژیم پهلوی نیز با خشونت تمام، این قیام را سرکوب کرد. تعداد زیادی از مردم در این رویداد خونین به شهادت رسیدند، که این روز را به جمعه سیاه کوچک تری در تاریخ ایران تبدیل کرد.
نکات مهم و نتایج قیام ۱۵ خرداد:
- تغییر هدف مبارزه: این قیام، هدف مبارزه را از اصلاحات تدریجی به سرنگونی کامل رژیم پهلوی تغییر داد.
- برجسته شدن رهبری امام خمینی: امام خمینی به عنوان رهبری بی بدیل و کاریزماتیک برای انقلاب اسلامی شناخته شد و روحانیون به طور گسترده تری وارد صحنه سیاسی شدند.
- گسترش مبارزات: مبارزات از طبقه روحانیون و روشنفکران فراتر رفته و اقشار مختلف جامعه، از جمله بازاریان، کارگران و دانشجویان را درگیر کرد.
- توجه به نقش مذهب: این قیام نشان داد که مذهب و روحانیت، پتانسیل عظیمی برای بسیج توده ها و هدایت مبارزات سیاسی دارند.
آزادی امام خمینی
پس از ده ماه زندانی و حصر، امام خمینی در پی اعتراضات گسترده مردم و علمای دینی، آزاد شدند و به قم بازگشتند. حضور دوباره ایشان، روحیه تازه ای به مبارزان بخشید و آنان را به ادامه مبارزه امیدوار ساخت.
اوج گیری استبداد و تبعید رهبر انقلاب (۱۳۴۳-۱۳۵۵)
پس از قیام ۱۵ خرداد، رژیم پهلوی به منظور تحکیم پایه های قدرت خود، مسیر استبداد را پیش گرفت و با اقدامات متعددی، به سرکوب هرگونه مخالفت پرداخت.
قانون کاپیتولاسیون (مصونیت قضایی اتباع آمریکایی)
یکی از مهم ترین و جنجالی ترین مصوبات این دوره، تصویب قانون مصونیت قضایی و سیاسی اتباع آمریکایی مقیم ایران (مشهور به کاپیتولاسیون) توسط مجلسین سنا و شورای ملی بود. طبق معاهدات بین المللی وین، مأموران سیاسی کشورها در کشور دیگر از مصونیت سیاسی و قضایی برخوردار بودند. اما مصوبه ایران، این مصونیت را به مستشاران نظامی آمریکا و خانواده هایشان نیز تسری می داد، به این معنی که اگر یک مستشار آمریکایی در ایران جرمی مرتکب می شد، در دادگاه های ایران قابل محاکمه نبود. امام خمینی با سخنرانی پرشور و تاریخی خود، به شدت علیه این قانون اعتراض کرد و آن را «اعلام بردگی ملت ایران» خواند. این سخنرانی، رژیم پهلوی را به شدت به وحشت انداخت و در سحرگاه ۱۳ آبان ۱۳۴۳، امام خمینی دستگیر و ابتدا به ترکیه و پس از ۱۱ ماه، به نجف اشرف در عراق تبعید شدند.
تحکیم پایه های اقتدار رژیم پهلوی (دوران هویدا)
در دوران طولانی نخست وزیری امیرعباس هویدا، رژیم پهلوی تلاش های گسترده ای برای تحکیم اقتدار خود انجام داد. این اقدامات شامل موارد نمایشی و سیاسی می شد:
- اقدامات نمایشی: برگزاری جشن های پرهزینه و باشکوهی چون جشن تاج گذاری و جشن های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی، به منظور نمایش قدرت و عظمت رژیم در سطح بین المللی و داخلی. این جشن ها در حالی برگزار می شد که بخش قابل توجهی از مردم ایران در فقر به سر می بردند.
- ساختار سیاسی: رژیم با انحلال احزاب موجود، به سمت ایجاد یک حزب واحد به نام حزب رستاخیز حرکت کرد. شعار معروف هر کس نمی خواهد عضو رستاخیز باشد، پاسپورتش را بگیرد و از ایران برود، نشان دهنده ماهیت دیکتاتوری و حذف کامل هرگونه مخالفت سیاسی بود.
- اقدامات فرهنگی رژیم: رژیم پهلوی تلاش کرد تا با ایجاد تقابلی مصنوعی میان فرهنگ ایرانی و اسلامی، ناسیونالیسم باستان گرایانه را ترویج کند. در این راستا و به بهانه ناهماهنگی تقویم هجری شمسی با فرهنگ ایرانی، تاریخ شاهنشاهی (آغاز از تاج گذاری کوروش کبیر) جایگزین تقویم هجری شمسی شد. این اقدام، به شدت مورد اعتراض مردم و روحانیون قرار گرفت و به عنوان نمادی از اسلام ستیزی رژیم قلمداد شد.
مبارزات داخلی در غیاب امام: تنوع رویکردها
حتی با تبعید امام خمینی، شعله های مبارزه علیه رژیم پهلوی خاموش نشد. در غیاب ایشان، گروه های مختلفی با رویکردها و ایدئولوژی های متفاوت، به مبارزه ادامه دادند.
فعالیت های امام خمینی در تبعید (نجف)
امام خمینی در دوران تبعید طولانی خود در نجف، همچنان مرکز ثقل مبارزات باقی ماندند. ایشان با صدور اعلامیه ها و پیام ها به مناسبت های مختلف، مردم را از آخرین تحولات آگاه می کردند. همچنین، تدریس مباحث مربوط به ولایت فقیه و ترسیم مبانی حاکمیت دینی، پایه های نظری انقلاب اسلامی را پی ریزی کرد و راهنمای فکری برای مبارزان داخل کشور شد.
گروه های مبارز در ایران
مبارزات در داخل ایران را می توان به سه دسته اصلی تقسیم کرد:
مبارزه فرهنگی
این نوع مبارزه بر آگاهی بخشی به مردم و ترویج باورهای دینی و انقلابی متکی بود. روحانیون، معلمان، استادان دانشگاه و دانشجویان در مساجد، حسینیه ها و دانشگاه ها به ترویج فرهنگ دینی و روشنگری علیه اقدامات رژیم می پرداختند. چهره های شاخص این جریان عبارت بودند از:
- علامه طباطبایی: فیلسوف و مفسر قرآن، که با تربیت شاگردان برجسته و آثار عمیق خود، به احیای تفکر اسلامی کمک کرد.
- دکتر علی شریعتی: جامعه شناس و متفکر دینی، با سخنرانی ها و آثار پرشور خود، نسل جوان را به اسلام انقلابی و آگاهی بخش جذب کرد.
- آیت الله طالقانی: مفسر قرآن و از مبارزان پیشرو، که با تفسیرهای اجتماعی و مبارزاتی خود، نقش مهمی در روشنگری ایفا کرد.
- آیت الله مطهری: فیلسوف و متفکر برجسته، که با تبیین مبانی فکری اسلام و پاسخ به شبهات، سهم بزرگی در مبارزه فرهنگی داشت.
- دکتر باهنر و دکتر مفتح و آیت الله بهشتی: از روحانیون و اساتید برجسته که در کنار فعالیت های علمی و آموزشی، به سازماندهی مبارزات و آگاهی بخشی به جوانان می پرداختند.
مبارزه مسلحانه
برخی گروه ها با ناامیدی از راه حل های مسالمت آمیز، به مبارزه مسلحانه روی آوردند:
- هیئت های مؤتلفه اسلامی: این گروه پس از تبعید امام خمینی، ترور سران حکومت پهلوی را در دستور کار خود قرار دادند و حسنعلی منصور، نخست وزیر وقت، توسط محمد بخارایی، یکی از اعضای این گروه، ترور شد.
- حزب ملل اسلامی: این حزب با آرمان برپایی حکومت اسلامی، به مبارزه مسلحانه روی آورد.
- سازمان مجاهدین خلق (منافقین): گروهی از جوانان عضو نهضت آزادی بودند که پس از قیام ۱۵ خرداد به جنگ مسلحانه روی آوردند. آن ها در آغاز تفکر اسلامی داشتند اما به مرور دچار انحراف فکری شده و به مارکسیسم گرایش پیدا کردند.
- سازمان چریک های فدایی خلق: این گروه از ابتدا با الهام از افکار مارکسیستی، به مبارزه مسلحانه روی آورد و از مخالفان سرسخت رژیم بود.
مبارزه در چارچوب قانون اساسی
گروه هایی مانند جبهه ملی و نهضت آزادی، همچنان تلاش می کردند در چارچوب قانون اساسی و با روش های سیاسی، به اصلاحات دست یابند. آنان به مبارزه مدنی و قانونی اعتقاد داشتند و عمدتاً از طریق بیانیه ها و فعالیت های سیاسی به مخالفت با رژیم می پرداختند.
سال ۱۳۵۶: آغاز یک فوران، تشدید نارضایتی ها
سال ۱۳۵۶ شمسی را می توان آغاز فاز نهایی انقلاب اسلامی دانست. در این سال، نارضایتی های انباشته شده به نقطه اوج خود رسید و جرقه های فوران انقلاب زده شد.
وضعیت عمومی و اقتصادی ایران در سال ۵۶
فاصله حکومت پهلوی از ملت ایران در سال ۱۳۵۶ به بیشترین حد خود رسید. رژیم به وضوح ضدیت خود را با اسلام، معنویت و اخلاق نشان می داد. صدها روحانی و مبارز سیاسی در زندان ها بودند و بسیاری از اساتید دانشگاه و سخنرانان مذهبی، از هرگونه فعالیت منع شده بودند. وضعیت اقتصادی نیز بحرانی بود. افزایش یکباره قیمت نفت از سال ۱۳۵۰، به جای توزیع عادلانه ثروت، تنها به تقویت سرمایه داران وابسته به غرب و رژیم منجر شد. در مقابل، طبقات محروم جامعه، به ویژه کارگران و روستاییان، در فقر و محرومیت فزاینده ای به سر می بردند. انقلاب سفید شاه، اقتصاد کشاورزی کشور را نابود کرده و وابستگی به بیگانگان را افزایش داده بود. در حالی که بسیاری از روستاهای ایران فاقد امکانات اولیه مانند راه، آب آشامیدنی و برق بودند، سرمایه داران آمریکایی با حکومت پهلوی قراردادهای کلان منعقد کرده و ثروت ملی ایرانیان را غارت می کردند. در این شرایط، رژیم پهلوی به دلیل سرکوب شدید ساواک، خود را از ناحیه گروه های مسلح آسوده خاطر می دانست و حرکت های مسلحانه پراکنده کمتر دیده می شد، اما این آرامش، آرامش قبل از طوفان بود.
فشار جیمی کارتر (رئیس جمهور آمریکا) و شعار حقوق بشر
در سال ۱۳۵۵، جیمی کارتر، رئیس جمهور جدید آمریکا، متوجه تنفر عمومی از سیاست های کشورش در جهان شد و برای کاهش این تنفر، شعار دفاع از حقوق بشر را مطرح کرد. او از شاه ایران خواست تا در راستای سیاست فضای باز سیاسی، اوضاع زندانیان را بهبود بخشد، شکنجه را کاهش دهد و به مطبوعات اجازه انتقاد محدود از دولت را بدهد. محمدرضا شاه در پاسخ به این درخواست ها، امیرعباس هویدا را از نخست وزیری برکنار و جمشید آموزگار را به جای او منصوب کرد. آموزگار مأموریت داشت تا با انتقاد از گذشته، فضایی باز در کشور ایجاد کند؛ اما پیام های روشنگرانه امام خمینی و چند حادثه مهم دیگر، آتش انقلاب را شعله ورتر ساخت.
حوادث مهم سال ۱۳۵۶
- مرگ مشکوک دکتر علی شریعتی: در خرداد ۱۳۵۶، دکتر علی شریعتی به طور ناگهانی در لندن درگذشت. او با سخنرانی ها و کتاب های متعدد خود، نقشی اساسی در طرد اندیشه های مارکسیستی و بیداری نسل جوان و گرایش آنان به اسلام اصیل و انقلابی داشت. مردم، ساواک را عامل مرگ او می دانستند و با برگزاری مجالس یادبود و گرامی داشت نام و یادش، تنفر خود را از حکومت نشان دادند.
- درگذشت ناگهانی حاج آقا مصطفی خمینی: در آبان ۱۳۵۶، حاج آقا مصطفی، پسر بزرگ امام خمینی، به طور ناگهانی در نجف اشرف درگذشت. این اتفاق، اعتراضات تازه ای را برانگیخت و موج جدیدی از تنفر نسبت به حکومت ایجاد کرد. مجالس ترحیم گسترده ای در شهرهای ایران برگزار شد و بار دیگر، یاد و خاطره امام خمینی به جریان مبارزه، جانی تازه بخشید.
سال ۱۳۵۷: اوج گیری انقلاب و لحظه سرنوشت
سال ۱۳۵۷، سالی تعیین کننده در تاریخ معاصر ایران بود؛ سالی که در آن، انقلاب اسلامی به اوج خود رسید و سرنوشت کشور تغییر کرد.
جرقه اولیه: مقاله توهین آمیز و قیام ۱۹ دی قم
در ۱۷ دی ۱۳۵۶، مقاله ای توهین آمیز علیه امام خمینی در روزنامه اطلاعات منتشر شد. این مقاله، بهانه ای شد تا مردم قم در ۱۹ دی ۱۳۵۶ به خیابان ها بریزند و اعتراض خود را نشان دهند. رژیم، این قیام را به خاک و خون کشید و تعدادی از مردم را به شهادت رساند. این حادثه، جرقه ای شد برای زنجیره وقایع بعدی.
چرخه چهلم ها و گسترش قیام
طبق سنت مذهبی، مردم در چهلم شهدای قم (۲۹ بهمن ۱۳۵۶) در تبریز به پا خاستند. این اجتماع نیز با یورش نیروهای حکومت مواجه شد و تعدادی شهید یا مجروح شدند. این چرخه هر چهلم یک قیام، ادامه یافت و اعتراضات به سرعت به سایر شهرهای ایران گسترش پیدا کرد. پیام این قیام ها، تجدید عهد مردم با رهبری انقلاب و افزایش روزافزون تنفر از رژیم شاهنشاهی بود.
تغییر دولت ها و افزایش خشونت
با گسترش قیام ها، جمشید آموزگار در مرداد ۱۳۵۷ مجبور شد در اصفهان حکومت نظامی برقرار کند، اما این تدبیر ثمری نداشت. شاه مجبور شد آموزگار را برکنار کرده و جعفر شریف امامی را با شعار آشتی ملی به نخست وزیری بگمارد. اما اقدامات نمایشی شریف امامی نیز بی ثمر بود.
قیام ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ (جمعه سیاه): در روز جمعه ۱۷ شهریور، با وجود اعلام حکومت نظامی در تهران و چند شهر دیگر، مردم تهران بی اعتنا به اخطارها، در میدان ژاله (شهدا) تجمع کردند. دژخیمان پهلوی با گشودن آتش بر روی مردم بی دفاع، جمع زیادی را به شهادت رساندند. این واقعه که به جمعه سیاه مشهور شد، نقطه عطفی در تاریخ انقلاب بود و حمایت رئیس جمهور آمریکا از شاه پس از ۱۷ شهریور، نشانگر حمایت کامل غرب از رژیم بود.
امام خمینی در نوفل لوشاتو (پاریس)
پس از اوج گیری انقلاب، امام خمینی تحت فشار سازمان های اطلاعاتی عراق و ساواک، قصد عزیمت به کویت داشتند، اما دولت کویت از پذیرش ایشان خودداری کرد. از این رو، ایشان به فرانسه رفتند و در دهکده نوفل لوشاتو در حومه پاریس ساکن شدند. این اقامت، نتایج مهمی برای انقلاب به دنبال داشت:
- افشای جنایات رژیم: ایشان با استفاده از امکانات تبلیغی (مصاحبه و سخنرانی)، جنایات حکومت پهلوی را در سطح جهانی افشا می کردند.
- امکان ملاقات مبارزان: اقامت در پاریس، امکان ملاقات رهبران مبارز و شخصیت های سیاسی با امام خمینی را فراهم آورد.
- انتشار سریع پیام ها: پیام های امام با شتاب بیشتری در ایران منتشر می شد و این امر، روند مبارزات را تسریع می کرد.
آخرین تلاش های رژیم
شاه پس از شریف امامی، ارتشبد غلامرضا ازهاری را جانشین کرد تا با برقرار کردن حکومت نظامی، از سرعت حرکت انقلاب بکاهد، اما این تلاش ها نیز بی ثمر بود. تظاهرات میلیونی تاسوعا و عاشورای ۱۳۵۷، نشان دهنده اتحاد بی نظیر مردم و اطاعت آنان از رهبری امام بود. این تظاهرات عظیم، دولت آمریکا را به این نتیجه رساند که دولت نظامی ازهاری نیز کارایی ندارد و برای حفظ منافع خود در ایران، باید به فکر مهره دیگری غیر از محمدرضا شاه باشد.
در نیمه دی ۱۳۵۷، شاه تصمیم به خروج از کشور گرفت و شاپور بختیار را به عنوان آخرین نخست وزیر خود انتخاب کرد. بختیار تلاش می کرد تا با ایجاد تغییرات سطحی، انقلاب را متوقف کند.
تشکیل شورای انقلاب و بازگشت امام خمینی
در ۲۳ دی ۵۷، امام خمینی از پاریس با ارسال پیامی، تشکیل شورای انقلاب را به اطلاع مردم رساندند. این شورا متشکل از افراد شایسته، مسلمان و مورد اطمینان امام بود و وظیفه داشت زمینه انتقال قدرت را فراهم کند.
سرانجام در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷، امام خمینی پس از سال ها تبعید، پیروزمندانه به ایران بازگشتند و با استقبال بی نظیر و میلیونی مردم مواجه شدند. این استقبال، مهر تأییدی بر رهبری ایشان و اراده ملت برای تغییر بود.
دولت موقت انقلاب و پیروزی نهایی
در ۱۵ بهمن، امام خمینی به پیشنهاد شورای انقلاب، مهندس مهدی بازرگان را به عنوان نخست وزیر دولت موقت انقلاب معرفی کردند و از همه تقاضا کردند که از او حمایت کنند. این اقدام، آغاز تقابل آشکار بین دولت بختیار (که هنوز مشروعیت خود را از شاه می گرفت) و دولت موقت انقلاب بود.
با پیوستن نیروی هوایی به انقلاب در ۱۹ بهمن، نیروهای گارد شاهنشاهی به پادگان نیروی هوایی در تهران حمله کردند. در بعد از ظهر ۲۱ بهمن و شب ۲۲ بهمن ۵۷، رژیم پهلوی قصد داشت حکومت نظامی برقرار کند و با کمک نظامیان وابسته به خود و با نظارت ژنرال هایزر آمریکایی، کودتای نظامی ترتیب دهد تا رهبر انقلاب را دستگیر و انقلاب را سرکوب کند. اما امام خمینی با توکل به خداوند، حکومت نظامی را غیرقانونی اعلام کردند و از مردم خواستند به خیابان ها بریزند.
مردم با کمک ارتشیانی که به انقلاب پیوسته بودند، مراکز نظامی را در تهران و شهرهای بزرگ تصرف کردند. رادیو و تلویزیون نیز در اختیار مردم قرار گرفت. سرانجام، در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، با اعلام صدای انقلاب و پیروزی نهایی انقلاب اسلامی، زنگ سقوط نظام شاهنشاهی به صدا درآمد و فصلی جدید در تاریخ ایران گشوده شد.
جمع بندی: درس های کلیدی از انقلاب اسلامی و توصیه هایی برای مطالعه
انقلاب اسلامی ایران، رویدادی چندوجهی و پیچیده بود که ریشه های عمیقی در تاریخ معاصر ایران داشت. درس دهم تاریخ دوازدهم انسانی، با روایت مراحل مختلف این انقلاب، فرصتی را برای فهم این دگرگونی عظیم فراهم می آورد. از کودتای ۲۸ مرداد که بستر نارضایتی را شکل داد، تا اصلاحات ارضی و انقلاب سفید که با اهداف ظاهری توسعه، در عمل به تشدید تضادهای اجتماعی و مذهبی منجر شد، هر مرحله ای سهم خود را در اوج گیری مبارزات ایفا کرد.
قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، نقطه ی عطفی بود که رهبری امام خمینی را برجسته ساخت و هدف مبارزات را به سرنگونی رژیم تغییر داد. تبعید امام، نه تنها باعث توقف مبارزات نشد، بلکه به تنوع رویکردها (فرهنگی، مسلحانه، و مدنی) در داخل کشور انجامید. سال ۱۳۵۶، با حوادثی چون مرگ مشکوک دکتر شریعتی و حاج آقا مصطفی خمینی، و مقاله توهین آمیز علیه امام، جرقه های فوران انقلاب را زد. نهایتاً، سال ۱۳۵۷ با وقایعی چون چرخه چهلم ها، جمعه سیاه، اقامت امام در نوفل لوشاتو، و تظاهرات میلیونی محرم، به اوج خود رسید و با بازگشت امام و اعلام غیرقانونی بودن حکومت نظامی، به پیروزی ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ انجامید.
برای مطالعه مؤثر این درس و کسب بهترین نتیجه، توصیه های زیر می تواند راهگشا باشد:
- تمرکز بر روابط علت و معلولی: به جای حفظ صرف تاریخ ها و اسامی، سعی کنید درک کنید که هر اتفاق چرا و چگونه رخ داد و چه پیامدهایی به دنبال داشت. این درس پر از مثال هایی است که می توان با درک زنجیره وقایع، آن را به خوبی فرا گرفت.
- شناسایی نقاط عطف: رویدادهایی مانند ۱۵ خرداد، ۱۷ شهریور، و مقاله روزنامه اطلاعات، نقاط عطف مهمی هستند که مسیر انقلاب را تغییر دادند. اهمیت این رویدادها را درک کنید.
- تحلیل نقش شخصیت ها و گروه ها: به نقش امام خمینی به عنوان رهبر انقلاب، و نیز فعالیت ها و دیدگاه های سایر شخصیت ها و گروه های مبارز و مخالف، توجه ویژه داشته باشید. تفاوت رویکردهای مبارزاتی را شناسایی کنید.
- مرور مستمر و منظم: با توجه به حجم مطالب، مرور منظم و خلاصه برداری از نکات کلیدی هر بخش، به تثبیت اطلاعات در ذهن شما کمک می کند. می توانید از نمودارهای زمانی یا فلوچارت های ساده برای بصری سازی وقایع استفاده کنید.
با این رویکرد تحلیلی و متمرکز، می توان به تسلطی عمیق بر درس انقلاب اسلامی دست یافت و با آمادگی کامل، در آزمون ها موفق شد.
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "نکات طلایی درس ۱۰ تاریخ دوازدهم انسانی (ویژه امتحان)" هستید؟ با کلیک بر روی آموزش، اگر به دنبال مطالب جالب و آموزنده هستید، ممکن است در این موضوع، مطالب مفید دیگری هم وجود داشته باشد. برای کشف آن ها، به دنبال دسته بندی های مرتبط بگردید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "نکات طلایی درس ۱۰ تاریخ دوازدهم انسانی (ویژه امتحان)"، کلیک کنید.